|
|
نوشته شده توسط : شهید گمنام
:: موضوعات مرتبط:
مذهبی ,
فرهنگی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 782
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : MrDoosti
نام ونام خانوادگی :محمدرضا شفیعی مدت زمان بودن بدن زیر خاک وبرگشت به وطن : 16سال بعد از تبادل اسرا، حالا نوبت جنازهها بود. قرار شد حتی استخوانهای شهدا را تحویل بدهند. عراقیها رفتند سراغ قبرها. یکی شان هم قبر محمدرضا بود. مشغول شدند و با بیل و کلنگ خاکها را کنار زدند، امابیچاره ها ، بیچاره بودند در کفرشان ، بیچارهتر شدند. محمدرضا صحیح و سالم بود. به فکر چار تکه استخوان بودند و حالا بدن محمدرضا سالم بود. موهایش، پوستش، مژهاش، زخم تنش...، انگار محمدرضا همین چند دقیقه پیش شهید شده عکسها و مدارک را مطابقت کردند اما قبر قبر محمدرضا بود و جناره سالم سالم دشمن به یقین رسید در کفر و جهنم رفتنش. خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند. آبرو که نداشت ولی محمدرضا رسواترش میکرد . سه ماه محمدرضا را (به دستور صدام) زیر آفتاب داغ عراق گذاشتند تا شرمندة مولایش موسی بنجعفر(ع) نباشد . هیچ اتفاقی نیفتاد . پودر تجزیه روی بدن و صورت محمدرضا ریختند. نه سوخت و نه پودر شد. فقط کمی تغییر کرد. سفید بود رنگش. سبزه بامزه شد. بدبختی و شقاوت شده بود خوره و به جانشان افتاده بود. صلیب سرخ در جریان بود و ایران هم مدرک داشت. مجبور شدند که محمدرضا را تحویل بدهند؛
:: موضوعات مرتبط:
شهدا ,
,
:: برچسبها:
شهید ,
جنازه سالم شهید ,
عراق ,
صدام ,
,
:: بازدید از این مطلب : 993
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
گروه جامعه: دولت روحاني كارش را شروع نكرده در همه زمينهها مورد هشدار، انذار، هجوم و حمله! قرار گرفته تا جاييكه علي مطهري نيز با بیان اینکه نظارت بر پوشش اسلامی و برخورد قانونی وظیفه دولت است، گفت: دولت روحانی اگر بخواهد روند فعلی را در حوزه عفاف و حجاب ادامه دهد، به عنوان نماینده مجلس اعتراض خواهم کرد.
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
حجاب ,
سیاسی ,
,
:: برچسبها:
علی مطهری ,
حجاب ,
مجلس شورای اسلامی ,
مجلس ,
دولت ,
روحانی ,
:: بازدید از این مطلب : 867
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
در این گرمـای تـابستـان؛
وقتی پیچیده می شـوم میـان سیـاهی ات،
تنهــا دلخـوشی ام به این اسـت که
عرقِ روی ِ پیشـانی ام
عرقِ بنـدگی اسـت،
نـه عرق شَـرم...
بـاور کـن،معنیِ این همه حرارت و گرما را به جان خریدن،تحمـل نیسـت...
عشق اسـت؛ عشق بـه خُـدا...
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
حجاب ,
,
:: بازدید از این مطلب : 875
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : MrDoosti
وقتی آقا مهدی، شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدید بارید. به طوری که سیل جاری شد. ایشان همان شب ترتیب اعزام گروه امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه که تا زیر زانو می رسید، به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین، آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از مردم کمک می خواست. تمام اسباب و اثاثیهی پیرزن را در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی، بی درنگ به داخل زیر زمین رفت و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها رو به راه شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی.نمی دانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما را ببیند و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیرید؟» آقا مهدی خنده ای کرد و گفت : راست می گویی مادر! ای کاش یاد می گرفت.
:: موضوعات مرتبط:
شهدا ,
,
:: برچسبها:
شهید باکری ,
خاطره ,
شهردار ,
سیل ,
شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1172
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
به نظرم خيلي بهتر از طرح برخورد با بد حجابها طرح تشکر و تجلیل از با حجاب ها رو رواج بدن. توي اون طرح پيش مياد که برخورد هاي تندي شکل بگيره که اين کار باعث ميشه ضد انقلاب ها شروع به برداشت هاي منفي کنن و از جمهوري اسلامي ايران چهره زشتي به تصوير بکشن.
:: موضوعات مرتبط:
مذهبی ,
فرهنگی ,
اجتماعی ,
حجاب ,
,
:: برچسبها:
حجاب ,
تجلیل ,
گشت ارشاد ,
بی حجاب ,
با حجاب ,
:: بازدید از این مطلب : 872
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : MrDoosti
پ.ن:جلبک ها چقدر هم عکس شهید همت رو سبزش کردن یکی میگفت کنار عکس شهیدشون(!)شرک رو میگذاشتند هم خیلی با ربط تر بود و هم اینکه دیگه خودش سبز بوده نیاز نبوده انقدر سبزش کنند!!
:: موضوعات مرتبط:
شهدا ,
,
:: برچسبها:
سهراب اعرابی ,
فتنه88 ,
شهید همت ,
شرک ,
:: بازدید از این مطلب : 1172
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
مرحوم فلسفی به همراه همسرش از جایی میگذشتند. زن بی حجابی با طعنه گفت: بدبخت! زنش را گونیپیچ کرده. مرحوم فلسفی رو به زن گفت: چرا کسی روی اتوبوسهای کنار خیابان چادر نمیکشد؟ زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر میکشند؟ گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است. مرحوم فلسفی گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!
:: موضوعات مرتبط:
فرهنگی ,
حجاب ,
,
:: برچسبها:
زن ,
عفاف ,
حجاب ,
:: بازدید از این مطلب : 1062
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
بزرگراه همت....................حاضر
غيرت همت.................غايب
ورزشگاه همت.............حاضر
مردونگي همت............غايب
مرام همت..............غايب
سمينار همت.............حاضر
اقايي همت................غايب
صداقت همت.............غايب
همايش همت............حاضر
صفاي همت...........غايب
عشق همت............غايب
آرمان همت............غايب
ياران همت.............غايب
تيپ همت.............حاضر
غايبا از حاضر ها بيشتر بودن.......كلاس تعطيل
:: موضوعات مرتبط:
شهدا ,
,
:: برچسبها:
همت ,
کلاس ,
حاضر ,
غائب ,
شهید ,
گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1582
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
نوشته شده توسط : شهید گمنام
می گفتː حالا که جوونم دلم می خواد جوونی کنم.خوش باشم.از همه خوشگل ترباشم همه فقط به من نگاه کنن.دلم نمی خواد مثل مادر بزرگ ها یه چادر چاقچور بکشم سرم و بچپم تو خونه اون وقت هیچ کس سراغم نمیاد.خوب وقتی یه کم سنم رفت بالا ,به چهل پنجاه رسیدم یه سفر می رم مکه و بعدش توبه می کنم.نماز می خونم.روسری سر می کنم. حالا کو تا اون موقع!خیلی وقت دارم...
بنده خدا نمی دونست مهلت زنده بودنش خیلی محدوده.بعد از تصادف حتی فرصت استغفارهم پیدا نکرد.
گفتم به پیری رسم و توبه کنم
آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد...
:: موضوعات مرتبط:
مذهبی ,
فرهنگی ,
حجاب ,
,
:: برچسبها:
مرگ ,
توبه ,
دختر جوان ,
پسر جوان ,
عشق و حال ,
پیر ,
:: بازدید از این مطلب : 688
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
|
|
|