نوشته شده توسط : شهید گمنام

گروه جامعه: دولت روحاني كارش را شروع نكرده در همه زمينه‌ها مورد هشدار، انذار، هجوم و حمله! قرار گرفته تا جاييكه علي مطهري نيز با بیان اینکه نظارت بر پوشش اسلامی و برخورد قانونی وظیفه دولت است، گفت: دولت روحانی اگر بخواهد روند فعلی را در حوزه عفاف و حجاب ادامه دهد، به عنوان نماینده مجلس اعتراض خواهم کرد.

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , حجاب , سیاسی , ,
:: برچسب‌ها: علی مطهری , حجاب , مجلس شورای اسلامی , مجلس , دولت , روحانی ,
:: بازدید از این مطلب : 867
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 30 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

 

در این گرمـای تـابستـان؛

وقتی پیچیده می شـوم میـان سیـاهی ات،

تنهــا دلخـوشی ام به این اسـت که

عرقِ روی ِ پیشـانی ام

عرقِ بنـدگی اسـت،

نـه عرق شَـرم...

 

بـاور کـن،معنیِ این همه حرارت و گرما را به جان خریدن،تحمـل نیسـت...

عشق اسـت؛ عشق بـه خُـدا...



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , حجاب , ,
:: بازدید از این مطلب : 875
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 30 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : MrDoosti

وقتی آقا مهدی، شهردار ارومیه بود، یک شب
باران شدید بارید. به طوری که سیل جاری شد. ایشان همان شب ترتیب اعزام
گروه امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه
شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه که تا زیر زانو می رسید، به
کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین، آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و
فریاد، از مردم کمک می خواست. تمام اسباب و اثاثیه‌ی پیرزن  را در داخل
زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی، بی درنگ به داخل زیر زمین رفت و
مشغول کمک به او شد. کم کم کارها رو به راه شد. پیرزن به مهدی که مرتب در
حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بدهد مادر! خیر ببینی.نمی دانم
این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما را ببیند و یک کم از غیرت و شرف شما
یاد بگیرید؟»

آقا مهدی خنده ای کرد و گفت : راست می گویی مادر! ای کاش یاد می گرفت.

 

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید باکری , خاطره , شهردار , سیل , شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1172
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 29 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

به نظرم خيلي بهتر از طرح برخورد با بد حجابها طرح تشکر و تجلیل از با حجاب ها رو رواج بدن. توي اون طرح پيش مياد که برخورد هاي تندي شکل بگيره که اين کار باعث ميشه ضد انقلاب ها شروع به برداشت هاي منفي کنن و از جمهوري اسلامي ايران چهره زشتي به تصوير بکشن.

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , فرهنگی , اجتماعی , حجاب , ,
:: برچسب‌ها: حجاب , تجلیل , گشت ارشاد , بی حجاب , با حجاب ,
:: بازدید از این مطلب : 872
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 29 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : MrDoosti

پ.ن:جلبک ها چقدر هم عکس شهید همت رو سبزش کردن یکی میگفت کنار عکس شهیدشون(!)شرک رو میگذاشتند هم خیلی با ربط تر بود و هم اینکه دیگه خودش سبز بوده نیاز نبوده انقدر سبزش کنند!!



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
:: برچسب‌ها: سهراب اعرابی , فتنه88 , شهید همت , شرک ,
:: بازدید از این مطلب : 1172
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 28 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

 

مرحوم فلسفی به همراه همسرش از جایی می‌گذشتند.
زن بی حجابی با طعنه‌ گفت: بدبخت! زنش را گونی‌پیچ کرده.
مرحوم فلسفی رو به زن گفت: چرا کسی روی اتوبوس‌های کنار خیابان چادر نمی‌کشد؟
زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر می‌کشند؟
گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است.
مرحوم فلسفی گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!

 

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , حجاب , ,
:: برچسب‌ها: زن , عفاف , حجاب ,
:: بازدید از این مطلب : 1062
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 27 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

 

بزرگراه همت....................حاضر

غيرت همت.................غايب

ورزشگاه همت.............حاضر

مردونگي همت............غايب

مرام همت..............غايب

سمينار همت.............حاضر

اقايي همت................غايب

صداقت همت.............غايب

همايش همت............حاضر

صفاي همت...........غايب

  عشق همت............غايب

آرمان همت............غايب

ياران همت.............غايب

تيپ همت.............حاضر

غايبا از حاضر ها بيشتر بودن.......كلاس تعطيل



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
:: برچسب‌ها: همت , کلاس , حاضر , غائب , شهید , گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1583
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 27 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام
 
می گفتː  حالا که جوونم دلم می خواد جوونی کنم.خوش باشم.از همه خوشگل ترباشم همه فقط به من نگاه کنن.دلم نمی خواد مثل مادر بزرگ ها یه چادر چاقچور بکشم سرم و بچپم تو خونه اون وقت هیچ کس سراغم نمیاد.خوب وقتی یه کم سنم رفت بالا ,به چهل پنجاه رسیدم یه سفر می رم مکه و بعدش توبه می کنم.نماز می خونم.روسری سر می کنم. حالا کو تا اون موقع!خیلی وقت دارم...

بنده خدا نمی دونست مهلت زنده بودنش خیلی محدوده.بعد از تصادف حتی فرصت استغفارهم پیدا نکرد.

 

 

 

گفتم به پیری رسم و توبه کنم

آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد...



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , فرهنگی , حجاب , ,
:: برچسب‌ها: مرگ , توبه , دختر جوان , پسر جوان , عشق و حال , پیر ,
:: بازدید از این مطلب : 688
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 27 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

 

آقایان وخانم ها بخوانند

جوان خیلی آرام ومتین به مرد نزدیک شدوبالحنی مودبانه گفت: ببخشیدآقا!من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم ولذت ببرم؟مردکه اصلاً توقع چنین حرفی را نداشت وحسابی جاخورده بود،مثل آتشفشان ازجادررفت ومیان بازاروجمعیت،یقه جوان راگرفت وعصبانی،طوری که رگ گردنش بیرون زده بود،اورابه دیوارکوفت وفریادزد:مرتیکه عوضی،مگه خودت ناموس نداری... خجالت نمی کشی؟

جوان اما؛خیلی آرام،بدون اینکه از رفتار وفحشهای مردعصبی شودوواکنشی نشان دهد،همانطور مودبانه ومتین ادامه داد:خیلی عذر میخوام ،فکرنمی کردم این همه عصبی وغیرتی بشین،دیدم به خاطروضع ظاهرخانومتون دارن بدون اجازه نگاه می کنن ولذت می برن،من گفتم حداقل ازشما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم! مردخشکش زد... همانطورکه یقه جوان راگرفته بود،آب دهانش راقورت داد وزیرچشمی زنش رابراندازکرد.

 

 

 

امام علی(ع) می فرمایند:من وفاطمه به محضرمبارک رسول خدا(ص)مشرف شدیم واو رادرحالی که شدیدگریه می کردمشاهده نمودیم. به اوگفتم:پدر ومادرم به فدایت، چه چیزی شما رابه گریه واداشته است؟ فرمود: ای علی درشب معراج که به آسمان رفتم،زنان امت خودرا درعذاب شدیدی دیدم؛ به طوری که آنها رانشناختم ازهمین روبرای آنچه ازشدت عذاب آنها دیدم گریان هستم. بعدفرمود:زنی رادیدم که اورا به موهایش آویزان کرده بودند ومغز سرش می جوشید. زنی رادیدم که گوشت بدنش را می خوردوآتش از زیر آن زبانه می کشید...

حضرت فاطمه(س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود:به من بگو که این زنان چه کرده بودندکه خداوند چنین عذابی رابرای آنان مقررفرموده است؟ حضرت پاسخ داد: آن زنی که او رابه موهایش آویزان کرده بودند.برای این بودکه موهایش را از مردان نامحرم نمی پوشانید. اما آن زنی که گوشت بدنش را می خورد،بدنش را برای مردم زینت می کرد.

منبع:به نقل از کتاب صدف ایمان



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , فرهنگی , اجتماعی , حجاب , ,
:: بازدید از این مطلب : 851
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 27 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

از گنهِ دم  به دمم آتش طوفنده شدم 

هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم 

صاحب من! خالق من! داور من! یاور من! 

حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم 

شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم 

با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم 

قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم 

بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم 

وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من 

با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم 

وای بر این بندگی ام مرگ بر این زندگی ام 

مردة یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم 

بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی 

کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم 

سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا 

وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم 

خاک قدوم ولی ام "میثم" دار علی ام 

با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 905
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 27 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

 

 

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:

 

الان چند سالى است که کتاب‌هایى درباره‌ى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‌نویسند و بنده هم مشترى این کتاب‌هایم و مى‌خوانم. با این‌که بعضى از این‌ها را من خودم از نزدیک مى‌شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت‌هاى صادقانه است- این هم حالا آدم مى‌تواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغه‌آمیز است و کدام صادقانه است- بسیار تکان‌دهنده است. آدم مى‌بیند این شخصیت‌هاى برجسته، حتى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسى، یک جوان مشهدى بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه مى‌کنم و واقعاً دوست مى‌دارم شماها بخوانید. من مى‌ترسم این کتاب‌ها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب "خاک‌هاى نرم کوشک" است؛ قشنگ هم نوشته شده.

 

 

ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبرى نداشتم. بعد از شهادتش، بعضى از دوستان ما که به مجموعه‌هاى دانشگاهى و بسیج رفته بودند و با این جوان بى‌سواد- بى‌سواد به معناى مصطلح؛ البته سه، چهار سالى درس طلبگى خوانده بوده، مختصرى هم مقدمات و ابتدایى و این‌ها را هم خوانده بوده- صحبت کرده بودند، مى‌گفتند آن‌چنان براى این‌ها صحبت مى‌کرده و حرف مى‌زده که دل‌هاى همه‌ى این‌ها را در مشت مى‌گرفته. به‌‌خاطر همین که گفتم؛ یک معرفت درونى را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس مى‌کرده؛ بعد هم بعد از شجاعت‌هاى بسیار و حضور در میدان‌هاى دشوار، به شهادت مى‌رسد؛ که حالا کارى به جزئیات آن ندارم. این زیبایی‌هایى که آدم در زندگى یک چنین آدمى یا شهید همت و شهید خرازى مى‌تواند پیدا کند و یا این‌هایى که حالا هستند، نظیرش را شما کجا مى‌توانید پیدا کنید؟ کجا مى‌شود پیدا کرد؟

 

در جمع فیلم‌سازان و کارگردانان سینما و تلویزیون-1385/3/26

 

 



:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 768
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 19 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

شاهرخ ضرغام؛ پسر بچه ای که سند خانه شان بابت لات بازی های او، روی طاقچه خانه شان آماده بود تا هر هفته سر موضوعی برای آزادی اش گرو بماند در کلانتری. کسی که با رفتارش مادر پیر و مومن اش را مجاب کرده بود تا نفرینش کند، اما مادرش برای او دعای عاقبت بخیری و سربازی امام زمان کرد. دعایی که آن روزها اطرافیان و فامیل را به خنده وا می داشت. مشروب می خورد اما از افتادگان دست گیری می کرد. کاباره می رفت اما گوهر معرفتش به یغما نرفته بود. هر کاره بود اما تا مستمندی می دید، کمکش می کرد. سی روز ماه رمضان را روزه می گرفت، اما جز در ماه رمضان در دیگر ماه ها زیاد اهل نماز نبود. شاهرخ ضرغام، مصداق آدم های با مرام و با معرفتی است که با وجود گوهر پاکی در سینه شان نهفته است، مسیر زندگی را اشتباه می روند، اما خدا به خاطر همان مرام و معرفتی که در وجودشان هست، دستگیرشان می شود و راه هدایت را پیش پایشان باز می کند.

توصیه می کنم که حتما کتاب حر انقلاب(زندگی نامه شاهرخ ضرغام) را بخونید.



:: موضوعات مرتبط: , شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 983
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

اثر اعمال انسان

 

مقامات و درجات انسان‌ها در فضائل و كمالات، منشأش اعمال انسان است.

 

مردم هر كاري انجام مي‌­دهند مقامشان، درجاتشان از آن كار مشخص مي­‌شود. كار بد بكنند مقامات منفي و پست پيدا مي‌­كنند. اگر طبق دستور خدا  كار خوب انجام بدهند، مقامات و درجات بالاتر پيدا مي ­كنند.

 

اين انسان در طول زندگي آزادانه هر كاري بخواهد مي­كند، توجه ندارد. همين كاري كه انجام مي­‌دهد پايه مقامات و درجات او را تشكيل مي‌دهد. وقتي مي‌­ميرد مشخص مي­‌شود اين كارهايي كه در طول عمر كرده است چه مقامي به او در ايمان و يا در شرك داده است.

 

بنابراين در اعمالي كه انسان انجام مي‌دهد، اين اعمال اگر بخواهد نتيجه و درجه‌اي به بار بياورد بايد کاملاً دقت كند؛ منفي است يا مثبت. اگر منفي است عاقل نبايد به ضرر خودش كاري بكند. لذا اعمال بايد يك دست اعمال صالح باشد.

 

درس اخلاق استاد اخلاق و معرفت مرحوم حضرت آیت الله خوشوقت رحمت الله علیه

 

 

 

در مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه



:: بازدید از این مطلب : 846
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

دوش مرغی به صبح می‌نالید        عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از   دوستان  مخلص  را         مگر   آواز  من  رسید   به   گوش

گفت گمان نمی کردم که ترا         بانگ مرغی  چنین  کند  مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست        مرغ تسبیح گویان  و  من خاموش

 

...



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , فرهنگی , ,
:: بازدید از این مطلب : 860
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

زمانی که گفته می شود تقوا، قالبا ذهن به سوی این می رود که گناه نکنیم، روزه بگیریم،واجبات شرعیمان را رعایت بکنیم،دروغ نگیم و از این جور حرف ها.این ها همش درسته ولی تقوا ابعاد دیگری هم دارد که ما قالبا از آن ها غافلیم.

در دعای شریف مکارم الاخلاق آمده که :خدایا مرا با لباس پرهیزگاران و متقیان ملبس کن.خوب این لباس چیست؟

حضرت آقا خامنه ای می فرمایند که :

 

1-و كظم الغيظ:فرو بردن خشم،

2-و اطفاء النّائرة:در فرو نشاندن آتش

3-و ضمّ اهل الفرقة:افرادى كه از شمايند، اما جدا شدند، سعى كنيد اينها را گرد بياوريد. اين جزو موارد تقواست.

4-و اصلاح ذات البين: به جاى آتش‌افروزى، خبرچينى، اين را به جان آن انداختن، آن را در پوستين اين انداختن، 

 

اصلاح ذات‌البين كنند؛ بين برادران مؤمن، برادران مسلمان، ايجاد ائتلاف كنند.

اينها تقواست.

 

انشاالله بتوانیم تقوا را رعایت کنیم و بهش عمل کنیم.انشاالله

التماس دعا

 



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , ,
:: بازدید از این مطلب : 861
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

توی این شب های ماه مبارک رمضان یکی از معروف ترین دعاها،دعای ابوحمزه ثمالی هست.

در دعای ابوحمزه ثمالی از مراحل مرگ و دفن انسان صحبت می کنه.

پس بهتره تا هنوز وقت داریم و ماه میهمانی خدا تموم نشده توبه کنیم.

توصیه میکنم حتما یه بار توی قبر برید و بخوابید.

اون وقت واقعا متوجه میشید که دستتون از دنیا کوتاه است.وقتی که توی قبر می خوابی تمام اشتباهاتی که کردی تو ذهنت میاد.اون وقت میفهمی که هیچکی جز خدا نداری.

بیاید یه مقدار به کارامون فکر کنیم.ببنیم که اگر همین الان بمیریم اون دنیا وضعمون چه طوره؟

باید بدونیم که یه روزی اومدیم و یه روزی هم باید بریم.پس مراقب اعمالت باش...

 

گفتم به پیری رسم و توبه کنم

آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد...

 

ببخشید اولین مطلبم رو اینجوری شروع کردم ولی...

التماس دعا



:: موضوعات مرتبط: مذهبی , , ,
:: بازدید از این مطلب : 1367
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 5 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

دوباره بوی یاس در کوچه و خیابان های پایتخت پیچید...

پنج گل گمشده دیروز میدان امام حسین علیه السلام را نورانی کردن...

دیروز که رفته بودم تشیع پیکر شهدا،مادرای شهیدی رو دیدم که چی جوری برای این شهدا اسفند دود می کردن و براشون مادری می کردنند

پدرای شهیدی رو دیدم گلاب و گل آورده بودند و قدوم پیکر شهدا را گل باران می کردن

پدر شهیدی رو دیدم که در حال گریه کردن بود و زمانی که اولین شهید وارد میدان امام حسین ع شد شروع کرد به نقل ونبات ریختن...

دیروز خیل کثیری از مردم برای وداع با این شهدای گمنام به کوچه ها و خیابان ها آمده بودن و خوب آبرو داری کردن جلو این پنج شهید بزرگوار...

 


:: موضوعات مرتبط: مذهبی , فرهنگی , اجتماعی , دلنوشته , شهدا , ,
:: بازدید از این مطلب : 404
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 11 / 10 / 1387 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

ابراج البیت نام هتلی مجلل در مکه، عربستان سعودی است. سازندگان ساختمان شرکت مجموعة بن لادن السعودیة (متعلق به خانواده اسامه بن لادن) است. معمار آن شرکت دار الهنداسه است. 

 

ماجرای برج شیطان در مکه و سایه شیطان بر کعبه

 

ماجرای برج شیطان در مکه و سایه شیطان بر کعبه

 

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , پوستر , ,
:: برچسب‌ها: ماجرای برج شیطان در مکه و سایه شیطان بر کعبه , پوستر , شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 1452
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 14 / 7 / 1387 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید محسن حاجی بابا

می خوام براتون یکم از شهید حاجی بابا بگم.

از خودش،خاطراتش،خانوادش،از تنگه ای که به خاطرش تنگه ی حاجیان نام گذاری شد...

می خوام براتون از شهیدی بگم که دوقبر داره...

ما توی این سفر راهیان نور غرب امسال پدر شهید محسن حاجی بابا هم همراهمون بود.

برای همین خیلی شهید حاجی بابا نظرمو جلب کرد.

 

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , دلنوشته , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: شهید محسن حاجی بابا , پدر شهید محسن حاجی بابا , شهید دوقبره , , , , تنگه ی حاجیان , ,
:: بازدید از این مطلب : 1974
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 1 / 7 / 1387 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

به مناسبت هفته دفاع مقدس سنگر سایبری شهید گمنام یک بنر فلش طراحی کرده و به تمامی همسنگریان عزیز تقدیم می کند.

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگی , بنر , شهدا , ,
:: برچسب‌ها: بنر , هفته دفاع مقدس , شهید گمنام , جبهه , فلش , هدر , بنر فلش ,
:: بازدید از این مطلب : 805
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 30 / 6 / 1387 | نظرات ()